چگونه یک کسب و کار موفق داشته باشیم؟ بررسی 10 عامل مهم

موفقیت در کسب و کار

عوامل داشتن یک کسب و کار موفق چیست؟ اصلاً به نظر شما، بر چه مبناهایی می‌توانیم یک کسب‌وکار را موفق بدانیم و یک کسب‌وکار را شکست‌خورده؟شاید اولین پاسخی که برای جواب به این سؤال به ذهنتان برسد، میزان سوددهی و کسب درآمد از آن کسب‌وکار است اما این جواب دقیق و درستی نیست.

درست است که میزان درآمد و سود شاخصهٔ مهمی برای قضاوت یک کسب‌وکار می‌باشد، اما همه چیز نیست. ما زمانی در کسب و کارمان به درآمد و پول می‌رسیم که کسب‌وکاری موفق داشته باشیم و به تعبیری می‌توان گفت، پول نتیجهٔ یک کسب‌وکار موفق است.

موفقیت یک کسب‌وکاربر اساس سرمایه‌گذاری‌هایی که در آن شده، منابع انسانی آن، استراتژی‌های مختلف آن و … قضاوت می‌شود و سعی دارم در این مقاله معنای دقیق عواملی که باعث موفقیت یک کسب‌وکار می‌شود را بیان کنم و به شما بگویم چگونه یک سازمان یا شخص می‌تواند برای بهبود و موفقیت در کسب‌وکار قدم بردارد.

موفقیت در کسب‌وکار چیست؟!

اگر بخواهم ساده‌ترین و کوتاه‌ترین تعریف را از زبان خودم برای شما بیان نمایم، آن را این‌گونه بیان می‌کنم :

اگر از تمامی مراحل کسب‌وکارتان رضایت درونی دارید، شما صاحب یک کسب‌وکار موفق هستید.

اجازه دهید همین‌جا اعلام کنم این بدین معنی نیست که شما به هر نحوی که دوست داشتید کسب‌وکار خودتان را پیش ببرید و با خودتان بگویید: < من که از کسب و کارم به‌شدت راضی‌ام و احساس خوبی دارم>. نه. قطعاً نه.قطعاً و قطعاً منظور این نبوده است. شما باید کسب‌وکارتان را اصولی پیش ببرید و در آن جا حس رضایت را از خودتان داشته باشید.

بزرگ‌ترین کمپانی‌های جهان، موفقیت کسب‌وکار خودشان را در سود و میزان پولی که به دست آورده‌اند ندیده‌اند و اکثریت نظرها برای موفقیت یک کسب‌وکار به دو چیز می‌گردد.

1- تجربه کاربری و رضایت مشتریان 2- شادی و رضایت کارمندان

استراتژی برای موفقیت در کسب و کار

شرکت‌های بزرگ دنیا بر این اعتقادند موفقیت زمانی رخ می‌دهد که مشتریان با رضایت کامل از محصولات و خدمات آن‌ها یاد کنند و ناگفته نماند که این موضوع خود سبب این می‌شود که سوددهی آن سازمان بیشتر شده و همچنین آن سازمان ارزش برندی بیشتری پیدا کند.

اکثریت دیگری هم بر این عقیده‌اند که باید قبل از مشتری، رضایت را در سازمان به وجود آورد و یک کارمند شاد و خوشحال بهترین خودش را در سازمان ارائه می‌کند و این خودبه‌خود منجر به رضایت مشتریان و هم چنین افزایش سوددهی می‌شود.

از نظر من هر دو نظریه کاملاً درست و قابل‌احترام است. چون هرکدام نتیجه دیگری است و رابطه‌ای مستقیم باهم دارند.

حال تعریف شما هم از موفقیت در کسب‌وکار نباید میزان سوددهی آن باشد. شما باید کمی به عقب‌تر بروید و مواردی که باعث سوددهی می‌شود را بررسی کنید و آن موارد را به‌عنوان شاخصه‌های موفقیت خود تعریف کنید.

10 عامل موفقیت برای یک کسب‌وکار

تقریباً معنایی از موفقیت در کسب‌وکار را در بالا مرور کردیم و حال نوبت به درک آن رسیده است. چرا می‌گویم درک؟ چون خواندن تعریف یک چیز است و درک‌کردن و اجرایی‌کردن آن یک چیز دیگر. شما به‌عنوان صاحب کسب‌وکار همیشه باید روی سلامت و رشد کسب‌وکار خودتان تمرکز کنید و عوامل مؤثر را شناسایی، خوب‌ها را بهبود و بدها را از بین ببرید. این وظیفه شماست. البته اگر می‌خواهید موفق شوید. حال در ادامه با عوامل موفقیت کسب و کار آَشنا می شویم.

1- تعیین یک هدف تجاری

شاید با خواندن این سرفصل با خودتان بگویید: < ای بابا. باز هم حرف‌های کلیشه‌ای. هدف >

این یک صحبت کلیشه‌ای نیست و آن‌قدر این موضوع اهمیت دارد که در هر بحثی مطرح می‌شود. پس در اولین مرحله خیلی ساده یک هدف تجاری برای خودتان معین کنید و بدانید در  پنج تا ده سال آینده می‌خواهید کجا قرار داشته باشید و چه‌کارهایی انجام دهید. برای مثال بنویسید که:

  • در بازار کاری خودتان چه هدفی دارید؟ می‌خواهید جزو 10 نفر برتر باشید؟ می‌خواهید رهبر کسب‌وکار خودتان شوید؟ می‌خواهید به شما به‌عنوان یک الگو نگاه شود؟
  • محصول یا خدمات شما چقدر گستردگی پیدا می‌کند؟ شهرتان؟ استانی که هستید؟ سرتاسر ایران و یا بیشتر؟ برای خودتان محدوده جغرافیایی انتخاب کنید.
  • چه تعداد نیرو و پرسنل برای کسب‌وکارتان می‌بینید؟ چقدر باید افزایش نیرو داشته باشید؟
گام های اساسی تعیین یک هدف برای موفقیت در کسب و کار

مأموریت و هدف تجاری خودتان را مشخص کنید و کسب‌وکار خودتان را طبق این مأموریت پیش ببرید. شاید بگویید هیچ پیش‌بینی‌ای برای آینده نیست و هزاران اتفاق رخ می‌دهد. این حرف شما درست است. اما ممکن هم است اتفاق خاصی رخ ندهد و به جز بالا و پایین شدن‌های طبیعی هر کسب‌وکار، اتفاق دیگری در این مسیر پیش نیاید. آن موقع چه؟ باید حسرت زمان رفته را بخورید. پس مأموریت خودتان را مشخص کنید و طبق آن استراتژی‌هایتان را پیش ببرید. هر زمان تغییری بزرگ رخ داد، یا مسیر را تغییر می‌دهید یا کمی هدفتان را جابه‌جا خواهید کرد. البته فراموش نشود، زمانی که مأموریت خودتان را می نوسید، نوشته‌هایتان منطقی باشد و باتوجه‌به شناخت کافی از خودتان و کسب‌وکارتان هدفت تجاری‌تان را مشخص کنید. نه چیزهایی که دور از دسترس و غیرمنطقی هستند.

2- درک‌کردن نیازهای مشتری

یکی از اشتباهاتی که صاحبان کسب‌وکار مرتکب می‌شوند، این است که فکر می‌کنند کسب‌وکارشان را برای این راه‌اندازی کرده‌اند که نیازهای خودشان را برآورده کنند. درست است که ما به دنبال سود و رفع نیازهای خودمان هستیم؛ اما نباید چنین دیدگاهی داشته باشیم و این سبک دیدگاه باعث می‌شود نیاز اساسی مشتری را درک نکنیم. کسب‌وکار ما برای مشتری است و زمانی که نیاز مشتری برطرف شود، بابت این رفع نیاز بهای دلخواه ما را پرداخت می‌کند و ما نیز با سود خدمات یا محصولمان می‌توانیم نیازمان را برطرف کنیم. این دیدگاه باعث می‌شود که همیشه به دنبال نیازهای مشتری برویم و بیشتر برای رفع این نیازها تلاش کنیم. زیرا هرچقدر بیشتر این نیازها شناسایی شود، ما به درآمد بیشتری خواهیم رسید و این خود باعث موفقیت کسب‌وکار ما می‌شود. درک نیاز مشتری را یکی از مهم ترین عوامل موفقیت کسب و کار بدانید.

یکی از عوامل موفقیت کسب و کار : شناسایی نیازهای اساسی مشتری

فراموش نکنید، در ابتدای مقاله به تفکرات دربارهٔ معنی موفقیت در کسب‌وکار اشاره شد و یکی از آن‌ها تجربه کاربری بود. زمانی که یک سازمان بیشتر از بقیه نیازهای مشتریان را برطرف کند مطمعنا موفق‌تر از سایرین خواهد شد.

3- شناسایی بازار و رقبا

یکی دیگر از عوامل موفقیت در کسب‌وکار، شناسایی دقیق رقبا می‌باشد. زمانی که شما می‌خواهید وارد یک حوزه کاری شوید، یکی از وظایف شما این است که میزان اشباع آن خدمت یا محصولی را که می‌خواهید ارائه دهید، شناسایی کنید. واردشدن به یک بازار اشباع و موفق شدن غیرممکن نیست؛ اما کار سختی است و ممکن است انرژی بیش از حدی از شما بگیرد و این در حالی است که اگر این انرژی را در یک کسب‌وکار دیگر مورداستفاده قرار بدهید به‌احتمال زیاد خیلی سریع‌تر و بهتر موفق خواهید شد.

وقتی برای هر لقمه غذا بجنگید، رشدکردن واقعاً سخت و طاقت‌فرسا خواهد شد.

شناسایی و تحلیل رقبا مزیت دیگری هم دارد و آن هم این است که شما غافلگیر نمی‌شوید و خیلی از امور را طبق برنامه پیش می‌برید. زمانی که رقبایتان را تحلیل می‌کنید، اکثر گام‌هایشان را می‌شناسید و تبدیل به یک بیزینس فعال می‌شوید نه فقط یک بیزینس واکنش‌گرا که نسبت به اتفاقات، به‌صورت آنی در آن تصمیم‌گیری می‌شود.

تحلیل و شناسایی رقبا یک امر همیشگی است و نباید از آن غافل شویم. این تفکر که این اتفاق فقط قبل از شروع کار لازم است، یک تفکر از پیش باخته بوده و عدم اجرای آن می‌تواند خسارات بدی را به کسب‌وکار شما وارد کند.

4- یک تیم مناسب بسازید

چهارمین عامل از عوامل موفقیت در کسب و کار را با یک جمله از دارن هاردی برای شما شروع می نمایم : < آدم‌هایی که در یک سازمان و شرکت کار می‌کنند، تفاوت آن سازمان و شرکت را با مابقی رقبا تعیین می‌کنند>

شما باید بهترین‌ها را استخدام کنید. افراد یک سازمان عامل بسیار مهمی در موفقیت یک کسب‌وکار هستند و زمانی که شما به افراد درجه‌دو و سه روی بیاورید، خودتان هم درجه‌دو و سه خواهید شد.

شاید با خودتان فکر کنید افراد درجه یک گران هستند؛ اما این‌گونه نیست. افراد درجه یک بیش از چیزی که از شما دریافت می‌کنند، برایتان سود می‌آورند. برای مثال فرض کنید یک مدیر فروش درجه یک استخدام کرده‌اید و این شخص فروش شما را سه برابر می‌کند. درآمد سه برابری برای شما خوش‌آیند نیست؟ مطمعنا هست. پس در استخدام افراد درجه یک شک نکنید. این افراد کسب‌وکار شما را متحول خواهند کرد.

پیشنهاد می‌کنم برای تکمیل اطلاعات این مورد، مقالات نحوه استخدام صحیح و اهمیت منابع انسانی را بخوانید.

5- با اعضای تیم خودتان شفاف باشید

شاید اگر این جمله در دهه‌های گذشته مطرح می‌شد، به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌گرفت، اما امروزه دیگر دوران استبدادی یک سازمان که در آن مدیران بدون هیچ توضیحی دستور می‌دادند و فقط منتظر اجرا بودند گذشته است. ممکن است بعضی سازمان‌ها این رویکرد را هنوز هم داشته باشند؛ اما به نظر هیچ وفاداری سازمانی‌ای دیگر در بین کارکنان وجود ندارد.

اگر شما هم چنین رویکردی مدنظرتان بود یا چنین رویکردی دارید پیشنهاد می‌کنم از آن عبور کنید و موارد زیر را به کار ببرید.

مواردی برای بهبود روابط با کارکنان

  • ارزش‌های سازمان را مشخص کنید و این را برای کارکنان خودتان شرح دهید. البته منظور تمام جزئیات نیست؛ اما تا جایی که می‌توانید حس خانواده بودن را منتقل کنید.
  • گاهی اوقات نیاز به تصمیم‌گیری‌های مهم پیدا می‌کنید و نتیجهٔ آن تصمیم، بر سازمان و آیندهٔ آن بسیار تأثیرگذار است. پیشنهاد می‌کنم با تیم خودتان مشورت کنید و نظرات دیگران را نیز بشنوید. این موضوع که همیشه خرد جمعی بر خرد فردی برتری داشته غیرقابل‌انکار است و این موضوع به شما کمک شایانی خواهد کرد.
  • مشورت با دیگران را توصیه کردم؛ اما توجه کنید منظور از واژه دیگران، هر فرد و هر شخصی نیست. شاید 100 کارمند داشته باشید و افراد مناسب برای مشورت فقط 3 نفر باشند. افرادی که صلاحیت مشورت دادن را داشته باشند و بتوانند شما را در تصمیم‌گیری‌ها کمک کنند.
  • به وعده‌هایی که در سازمان می‌دهید متعهد باشید. گاهی خیلی از مدیران تصمیمات هیجانی می‌گیرند و وعده‌های مختلفی را به کارکنان خود می‌دهند و بعد از گذشت مدت زمانی یا آن را فراموش می‌کنند و یا منکر آن می‌شوند. این موضوع فقط باعث عدم اعتماد کارکنان به آن مدیر شده و به‌صورت غیرمستقیم تأثیرات بسیار بدی را برجای می‌گذارد.
  • پیشنهاد می‌کنم وعده‌هایی که می‌دهید از قبل فکر شده باشد و یا اگر هیجانی وعده‌ای دادید، به هر نحوی پای آن وعده بایستید.
  • قبول اشتباهات و تعهد به بهترشدن. همهٔ انسان‌ها گاهی ممکن است دچار اشتباه شوند و مدیران هم از این قاعده مستثنی نیستند. البته که یک مدیر خوب باید میزان اشتباهاتش را به‌شدت کاهش دهد؛ اما گاهی آن اتفاقی که باید رخ بدهد، رخ نمی‌دهد و این ناشی از یک تصمیم اشتباه است. سعی کنید به‌عنوان یک مدیر اشتباه خود را به گردن بگیرید و درصدد جبران آن باشید و مانند خیلی از مدیران تلاش نکنید کارمند خودتان را مقصر جلوه دهید.

6- یک رهبر قاطع باشید.

اجازه دهید این بحث را ابتدا با معرفی یک کتاب آغاز کنم. کتاب رهبری سر الکس فرگوسن. این کتاب به‌خوبی درس‌های رهبری را به شما آموزش می‌دهد. اما اگر فعلاً زمان کافی برای مطالعه این کتاب را ندارید، به چند خط مطلبی که در ادامه برایتان می‌نویسم توجه کنید.

حتی اگر سازمان شما تماماً بر فرهنگ مشورت و هم فکری بنا شده است، گاهی لازم می‌شود یک تصمیم ناگهانی گرفته شود و موفقیت سازمان به تصمیم‌گیری سریع و قاطع شما بستگی دارد.

بعضی از اتفاقات اگر دچار تشریفات و اتاق فکر شود، ضررهای هنگفتی به سازمان وارد می‌کند و یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت سودی به مجموعه نمی‌رساند. یک مدیر قاطع باید سریع و دقیق تصمیم خود را بگیرد و از این فروپاشی جلوگیری کند.

معمولاً یک تصمیم سریع و ناقص، بهتر از یک تصمیم کامل است که دیر به‌دست‌آمده و بیشتر اوقات همین تصمیمات هستند که تفاوت‌ها را رقم می‌زنند.

7- برای موفقیت در کسب و کار صبور بودن را باید آموخت.

احتمالاً زمانی که کلمه صبر را می‌شنوید، فکرتان به سمت اتفاقات تلخ و اذیت‌کننده می‌رود که از شما توقع شده تا در برابر آن صبور باشید. اما منظور من از صبر در اینجا فقط در برابر اتفاقات تلخ نیست.

احتمال بسیار زیاد تاکنون سوار ترن هوایی شده‌اید. قسمت‌هایی از مسیر در حال اوج‌گرفتن و قسمت‌هایی هم در حال سقوط هستید، اما می‌دانید که این وضعیت پایدار نیست و تغییر خواهد کرد. هفتهٔ پرفروشی را تجربه کردید؟ چند روزی است فروش نداشته‌اید؟ اتفاقات غیرقابل‌پیش‌بینی ای برای شما رخ‌داده؟ صبور باشید. همه چیز گذراست. اگر حواستان را به ای موارد پرت کنید، از مسیر اصلی خودتان دور می‌شوید.

موفقیت در کسب‌وکار یک امر تدریجی است و نیاز به گذشت زمان دارد. ما اینجا به استثناها کاری نداریم و مسیر طبیعی این اتفاق را بررسی می‌کنیم. حتماً داستان لاک‌پشت و خرگوش را شنیده یا خوانده‌اید. عاقبت چه کسی پیروز شد؟ پیروزی از آن کسی شد که همیشه و مستمر در مسیر قرار داشت هرچند با سرعت بسیار کم.

8- نگهداری از اسناد و مدارک یکی دیگر از عوامل موفقیت کسب و کار

جمع‌آوری اسناد و مدارک سازمان و نگه‌داری از آن باید یکی از دغدغه‌های شما باشد. این اسناد می‌توانند کاغذی و یا دیجیتالی باشد؛ اما فرقی در صورت‌مسئله ایجاد نمی‌شود. قرن 21 قرن داده‌هاست و هرچقدر داده‌ها و اطلاعات شما بیشتر باشد، احتمال موفقیت شما در کسب‌وکارتان بیشتر می‌شود. دراین‌بین پیشنهاد می‌کنم داده‌هایتان را دیجیتالی کنید. این امر تحلیل شما را راحت‌تر، دسترسی را سریع‌تر و امنیت حفظ و ماندگاری آن را بیش‌تر می‌کند

منظور از اسناد و مدارک فقط سندهای مالی نیست. هر چیزی که یک‌بار به‌عنوان یک تحقیق و تحلیل استفاده شده، می‌تواند یکی از سندهایی که باید نگهداری کنید به شمار بیاید.

9- رابطه تجاری را جدی بگیرید

حتماً شنیده‌اید یا دیده‌اید که برخی از انسان‌ها روابط بسیار خوبی دارند و بسیاری از کارهایشان را تنها با یک تماس انجام می‌دهند این افراد معمولاً در انجام کارهایشان به مشکل برنمی‌خورند و خیلی سریع‌تر از حالت معمول کارشان را پیش می‌برند.

این موضوع در کسب‌وکار هم جریان دارد. ساخت یک شبکه ی حرفه‌ای می‌تواند شمارا به چنان سوددهی ای برساند که حتی تصورش را نمی‌کردید و یکی از مهم ترین عوامل موفقیت کسب و کار می باشد.

روابط تجاری

بین خودتان، مدیران، تأمین‌کنندگان، شرکت‌های پخش و رهبران کسب‌وکار روابط بسازید. این امر به شما در فروش، پیداکردن نیروی انسانی، ایده‌ها و … کمک شایانی خواهد کرد.

یکی از روش‌هایی که شما را در این امر کمک می‌کند، شرکت در رویدادهای حضوری است. همچنین فعالیت در لینکدین را فراموش نکنید.

10- انعطاف‌پذیری فراموش نشود

دهمین موضوع و آخرین موضوع از عوامل موفقیت کسب و کار که در این مقاله مطرح شده و باید موردتوجه قرار بدهید، انعطاف‌پذیری است. هیچ کسب‌وکار و هیچ شخصی وجود نداشته و نخواهد داشت که ضربه‌های سنگین و بدشانسی را در مسیر تجربه نکرده باشد. پس اگر روزی اتفاقات تلخی را تجربه کردید، همه چیز را تمام شده نبینید.

اجازه دهید این مقاله را با یک جمله‌ای که بارها شنیده‌اید؛ اما باز هم‌ارزش شنیدن دارد تمام کنم.

اقیانوس آرام، از شما ملوان نخواهد ساخت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.
ورود | ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
رمز عبور را وارد کنید
رمز عبور حساب کاربری خود را وارد کنید
برگشت
درخواست بازیابی رمز عبور
لطفاً پست الکترونیک یا موبایل خود را وارد نمایید
برگشت
کد تایید را وارد کنید
کد تایید برای شماره موبایل شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد تا دیگر
ایمیل بازیابی ارسال شد!
لطفاً به صندوق الکترونیکی خود مراجعه کرده و بر روی لینک ارسال شده کلیک نمایید.
تغییر رمز عبور
یک رمز عبور برای اکانت خود تنظیم کنید
تغییر رمز با موفقیت انجام شد